8 بازی برتر که در گیم پلی خود از نور و نورپردازی استفاده می نمایند

به گزارش وبلاگ بینام، این روزها نورپردازی نقش پررنگی در بازی های ویدیویی دارد. البته راستش را بخواهید، همواره نقش پررنگی داشته است. ولی با ظهور فناوری گرافیکی ری تریسینگ (Ray-Tracing)، نه تنها امکان واقع گرایانه جلوه دادن نور و شیوه حرکت کردن آن فراهم شده، بلکه شیوه تابش نور روی سطوح پویاتر شده و برای همین علاقه گیمرها به نورپردازی به بالاترین سطح خود رسیده است. ولی همه این جلوه ها صرفاً جنبه گرافیکی و زیباشناسانه دارند.

8 بازی برتر که در گیم پلی خود از نور و نورپردازی استفاده می نمایند

ولی استفاده از نور در گیم پلی چطور؟ آیا امکانش هست نور صرفاً چیزی نباشد که جهان را روشن می نماید و روی اشیاء سایه می اندازد، بلکه روی شیوه بازی کردن شما تاثیر می گذارد؟ به کارگیری درست نورپردازی در گیم پلی می تواند کار سختی باشد، چون بخشی جدایی ناپذیر از هر بازی است، ولی بازیسازان زیادی این کار را امتحان نموده اند و برخی هم در این زمینه به موفقیت رسیده اند. در ادامه تعدادی از نمونه های موفقیت آمیز معرفی گردیده اند.

8. آلن ویک (Alan Wake)

واضح ترین مثالی که در این زمینه به فکر می رسد، آلن ویک است. این بازی که به خاطر روایت خودارجاع دهنده و شخصیت اصلی خنگش معروف است (با وجود این که خود او داستان بازی را نوشته است)، ولی بازی سبک زیباشناسانه فوق العاده ای دارد، از حس وحال تویین پیکسی (Twin Peaks) شهر گرفته تا استفاده منحصربفرد بازی از نور.

در آلن ویک، نور هم درون مایه داستانی است، هم مکانیزم گیم پلی. با استفاده از نور، می توان تاریکی را از پیکر دشمنان زدود و آن ها را در برابر تیر تفنگ آسیب پذیر کرد. شب ها که سایه ها از همه طرف شما را محاصره می نمایند، چراغ قوه یتان شبیه تنها فرشته نجات تان به نظر می رسد.

7. فراموشی (Amnesia)

بسیاری از افراد فراموشی را عامل اصلی وقوع رنسانس بازی های ترسناک می پندارند. فراموشی بازی ای بود که بسیاری از یوتوبرهایی که می خواستند از راه جیغ کشیدن وسط بازی های ترسناک بازدید بگیرند، باعث شهرتش شدند. ولی برخلاف بسیاری از بازی های مشابه آینده که انگار برای یوتوب و استریمرها ساخته شده بودند، فراموشی یک سری مکانیزم دارد که با درون مایه های آن هم خوانی زیادی دارند.

در این بازی هیولاها واقعی هستند، حداقل تا حدی که خودتان واقعی بپنداریدشان. این بازی از ترس ذاتی شما از تاریکی به نفع خود استفاده می نماید و هرچه زمان بیشتری را در محیطی بی نور بگذرانید، نوار عقلانیت تان کاهش پیدا می نماید و سروکله هیولاهای داخل فکر تان پیدا می گردد. بله، ضمناً نمی توانید نور را برای مدت طولانی روشن نگه دارید. درست است که نور نوار عقلانیت تان را بیشتر می نماید، ولی در کنارش تمام هیولاهایی را که به جهان وارد نموده اید به خود جذب می نماید.

6. دزد (Thief)

دزد، در کنار متال گیر (Metal Gear) و تنچو (Tenchu)، جزو اولین بازی های مخفی کاری است، ولی وجه تمایز دزد با بازی های دیگر این است که زاویه دید آن اول شخص است. بازی تاکید زیادی روی غوطه وری و آگاهی مخاطب نسبت به محیط اطرافش داشت. در بازی باید مسیر رفت وآمد نگهبان ها را حفظ می کردید تا مطمئن شوید وقتی در حال سرقت چیزی هستید، یکهو سروکله یکی از آن ها پشت سرتان پیدا نگردد.

نور نقشی محوری در سیستم مخفی کاری بازی داشت. با استفاده از تیرهای آب (Water Arrows) می شد منابع نور را خاموش و با استفاده از تیرهای آتش (Fire Arrows) منابع نور را ایجاد کرد. ولی آنچه اهمیت داشت سایه ها بودند؛ داخل سایه ها بود که می توانستید مکانی برای مخفی شدن پیدا کنید. حتی در ریبوت دزد (که هواداران دل خوشی از آن ندارند) این مکانیزم حفظ شده است. در این بازی می توانید در سایه خود دشمنان مخفی شوید!

5. دارک سولز 2 (Dark Souls 2)

دارک سولز 2 برای فرام سافتور پروژه ای مهم بود. پس از موفقیت چشم گیر دارک سولز 1، آن ها باید دنباله ای برای آن می ساختند که هم شامل ویژگی های هویت ساز آن باشد، هم حال وهوایی متفاوت نسبت به آن داشته باشد. متاسفانه یا خوشبختانه دارک سولز 2 دقیقاً چنین بازی ای بود. با این که بازی بیش ازحد سخت است، ولی بدون شک ویژگی های منحصربفرد خود را دارد.

ولی یکی از تغییرات جالب دنباله - تغییری که تا انتشار دی ال سی Scholar of the First Sin به طور کامل پیاده نشد - استفاده از نور بود. در این بازی مشعل ها به تعداد محدود موجود بودند و استفاده از آن ها برای روشن کردن برخی نواحی ضروری بود. برخی از دشمنان نیز با تماشا نور از ترس عقب نشینی می کردند، ولی مشکل مشعل ها این بود که به راحتی خاموش می شدند و بعلاوه یک فضای باارزش روی رابط کاربری شما را اشغال می کردند.

4. متال گیر سولید 5 (Metal Gear Solid 5)

مجموعه متال گیر در آن واحد کارهای زیادی انجام می دهد. یکی از این کارها انتقاد از مفهوم جنگ است. متال گیر از گیم پلی خود به نحو احسن استفاده می نماید تا درون مایه های داستانی اش را انتقال دهد. این گیم پلی عموماً از دید اسنیک، قهرمان اصلی مجموعه دنبال می گردد.

متال گیر سولید 5، با وجود تمام نقاط قوت و نقاط ضعف اش، یک بازی جهانباز تمام عیار بود. در آن دشمنان روتین صبح و شب داشتند و به مرور زمان به شیوه نفوذ شما به اردوگاه ها واکنش نشان می دادند. مثلاً بسته به تاکتیک های شما ممکن بود نورافکن، اسنایپر، کلاه محافظ و… را در اردوگاه خود بیشتر نمایند. بنابراین جای تعجب ندارد که در این بازی نور نقشی محوری داشت. ولی به عنوان یک نکته بامزه، دشمنانی که دوربین دید در شب داشتند را فقط می شد با یک چراغ قوه از پا انداخت.

3. بازسازی رزیدنت اویل 2 (Resident Evil 2 Remake)

بازی های رزیدنت اویل در طول مجموعه روند تکاملی جالبی داشته اند. اولین بازی رزیدنت اویل یک بازی وحشت بقامحور سرراست بود، ولی با انتشار بازی چهارم، این مجموعه تا حدی به یک هجویه از فیلم های اکشن تبدیل شده بود و رزیدنت اویل 6 خودش یک فیلم اکشن تمام عیار بود. رزیدنت اویل 8 هم دوباره راه رزیدنت اویل 4 را در پیش گرفت. این مجموعه هرچه باشد، منسجم است.

حال می رسیم به بازسازی رزیدنت اویل 2، بازی ای که دوربین رزیدنت اویل 4 را با سبک وسیاق وحشتی که یادآور بازی های اصلی است ترکیب کرد. ایستگاه پلیسی که بازی در آن واقع شده، کاملاً تاریک است و فقط با چراغ قوه یتان می توانید قسمت هایی از آن را روشن کنید. ممکن است منشاء صداهایی که می شنوید، درست پشت سرتان باشد و شما هیچ راهی ندارید جز این که بچرخید و نگاهی به پشت سرتان بیندازید.

2. تاریک ترین سیاه چاله (Darkest Dungeon)

از نام بازی معین است که نور چه نقش مهمی در آن دارد. تاریک ترین سیاه چاله بازی ای بس تاریک است، هم به طور استعاری، هم به معنای واقعی کلمه. در این بازی مکانیزم مرگ دائمی وجود دارد؛ هر بار که یکی از اعضای گروه کشته گردد، برای همواره مرده باقی می ماند (مگر این که شانس با شما یار باشد) و حسابی بازیکن را به استرس می اندازد. از این لحاظ بازی به طور استعاری بسیار تاریک است.

حال می رسیم به تاریکی واقعی بازی. وقتی گروه شما وارد هر سیاه چاله می گردد، همراه با خود یک مشعل روشن می آورد و هر بار که از یک اتاق رد می شوید، آتش مشعل کم نورتر می گردد. وقتی نور مشعل بیشتر باشد، احتمال جاخالی دادن و دیده بانی اتاق ها بیشتر و احتمال مورد شبیخون قرار گرفتن کمتر می گردد، در حالی که داشتن مشعل کم نور تاثیر عکس دارد و غیر از این اندازه غنیمت کسب شده را افزایش می دهد. ولی خب غنیمت به درد مردگان نمی خورد، مگر نه؟

1. بوکتای: خورشید در دستان شماست (Boktai: The Sun Is In Your Hand)

بوکتای مجموعه ای بسیار جالب است، ولی در بازی اول مجموعه (که هیدئو کوجیما تهیه نماینده اش بود) است که ایده جالب پشت مجموعه برای اولین بار معرفی گردید و توسعه پیدا کرد. این بازی در جهانیی واقع شده که در آن بشریت از بین رفته و جهان پر شده از موجودات جاودانه ای که عادت به زندگی در تاریکی دارند. حال می رسیم به شیوه استفاده بوکتای از نور.

بازی با یک حس گر خورشیدی برای گیم بوی ادونس (Gameboy Advance) عرضه شده بود که می توانست نور خورشید را شناسایی کند و اسلحه داخل بازی را با آن شارژ کند. برای شارژ کردن این اسلحه فقط دو راه وجود داشت و یکی اش همین بود. بعلاوه بازی از زمان جهانی واقعی استفاده می کرد تا چرخه شب و روز را شبیه سازی کند. بازی در روزها آسان تر بود. همان طور که می بینید، بازی روش جالبی برای ترغیب کرن شما به بیرون رفتن از خانه داشت.

منبع: The Gamer

منبع: دیجیکالا مگ

به "8 بازی برتر که در گیم پلی خود از نور و نورپردازی استفاده می نمایند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "8 بازی برتر که در گیم پلی خود از نور و نورپردازی استفاده می نمایند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید