موزه تسلیم بی قید و شرط در بازار کتاب ایران - وبلاگ بینام

به گزارش وبلاگ بینام، به گزارش خبرنگار خبرنگاران ، موزه تسلیم بی قید و شرط نه روایتی منسجم و یکپارچه که روایتی چهل تکه از ژانرهای گوناگون در ساختاری پست مدرنیستی و شامل زندگی نامه، خیال پردازی، مستند و سوررئال است.

وبراوکا اوگرشیچ نویسنده کروات ساکن هلند است. او در مقاله های خود از طریق تجزیه و تحلیل های عقلانی آن دسته از مسایل روز را که به انسان ها مربوط می گردد برمی رسد. متن های نوشته شده از طریق این نویسنده ساده و قابل فهم با طنزی دقیق است.

در مقدمه کتاب موزه تسلیم بی قید و شرط آمده است: در باغ وحش برلین کنار حوضچه ای که فیل های دریایی در آن هستند نمایشی غیرعادی برپاست. تمام اشیای یافته شده در داخل شکم رولند را برای تماشای عموم در درون یک محفظه شیشه ای به نمایش گذاشته اند همان فیل دریایی ای که در 21 اوت 1961 مرد... بازدیدنماینده موقعی که جلو این محفظه شیشه ای می ایستد مثل مواقعی که مقابل آثار باستان شناختی می ایستد بیشتر مسحور می گردد تا وحشت زده. او می داند که تقدیر نمایش موزه ای این اشیا به طور اتفاقی و به خاطر اشتهای بلهوسانه رولند رقم خورده ولی باز نمی تواند دربرابر این اعتقاد شاعرانه مقاومت کند که اشیا با گذشت زمان ارتباطاتی پیچیده تر و مرموزتر پیدا نموده اند. او در همان حال که ذهنش درگیر این اندیشه است سعی می نماید مختصاتی معناشناختی بین اشیا برقرارکند، سعی می نماید قرائن تاریخی را بازسازی کند...

کتاب موزه تسلیم بی قید و شرط هفت بخش را با عنوان های خسته ام، موزه خانوادگی، روز به خیر، آرشیو: شش داستان با درونمایه نامحسوس بازگشت فرشته ای به آسمان، هنر چیست؟، عکس دسته جمعی و من کجا هستم؟ را دربردارد.

روایت اوگرشیچ گرچه به ظاهر پاره پاره و ازهم گیسخته است اما در خاتمه داستان این تکه ها مجموعا روی دیگری از اختناق و تبعید و جدایی را نمایان می نمایند.

در بخشی از متن کتاب می خوانیم: دکمه پیغامگیر تلفن را می ینم و به صدای نوار گوش می کنم. یک پیغام دارم. بدار، بوبی... کجایی؟ تو که هیچ وقت نیستی... هر روز زنگ می زند. پیغام هایش کمابیش یکسانند. اول یک سکوت است، بعد نفسی حبس شده را در آن طرف خط حس می کنم (دارد دود سیگار را فرو می دهد) آن وقت به وضوح صدای یک بازدم را می شنوم (دود سیگار را بیرون می دهد)، دارد دست دست می نماید. دارد شجاعانه بر عجز زودگذرش غلبه می نماید. حالت صدایش همواره یکسان است: شادی کاذب، بی خیالی ظاهری. مرا بویی صدا می زند. بویی را شل و وارفته ادا می نماید، با نوعی عطوفت توام با تردید با اندکی ناز و عشوه.

نشر نو اخیرا موزه تسلیم بی قید و شرط را با ترجمه آذر عالی پور در 366 صفحه و با قیمت 230 هزار تومان عرضه نموده است.